تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

پایگاه اطلاع رسانی  دفتر مقام معظم رهبری

جای برای غریبه هانیست

 

دلم را ســـپردم به بنگاه دنیــا

 

و هـی آگهی دادم اینجــا و آنجــا

 

و هر روز برای دلم مشـتری آمد و رفتـــ

 

و هی ایــن و آن

 

ســرسری آمــد و رفتــ

 

ولــــی هیچکــس واقعــــاً

 

اتاق دلــم را تمـــاشا نکــرد

 

دلــــم قفــــل بود

 

کســـی قفل قلــبـــ مــرا وا نکرد...

 

یکــی گفتـــ چـرا این اتاق پــر از دود و آه استـــ

 

یکـــی گفتــــ چه دیـــوارهایش ســـیاه استــــ

 

یکــــی گفتــــ چرا نور اینجــا کم استـــ

 

و آن دیگـــری گفتـــ : و انگار هر آجــرش

 

فقـطــ از غم و غصــه و ماتم استـــــ !

 

و رفــتند و بعدش دلم ماند بی مشــتری

 

و مــن تازه آن وقتــ گــفتم:

 

خــــدایا، تو قلبـــ مرا می خــری؟

 

و فـــردای آن روز

 

خـــدا آمد و توی قــلبم نشستـــ

 

و در را به روی هـــمه

 

پشــتـــ خود بستـــ

 

و مـــن روی آن در نوشــتم

 

ببخشــید، دیگر

 

"برای شــما جا نداریم

 

از این پس به جز او کســی را نداریم..."



خیلی سخته...


 

خیلی سخته...

                دوستش داشته باشی...

قربون صدقش بری...

 

نازشو بکشی...  

پاش بیوفته جونتم براش بدی...

دلت بهونشو بگیره...

همیشه توفکرش باشی،سرکار،حتی توخواب...

ولی اون...

خدا وکیلی خیلی درد داره...

دوستت نداشته باشه... مهم نباشی براش...

 

از سرکار خسته و کوفته بیای خونه...

بهت اس بده ولی باتأخیر...

انگارمزاحمشي...

بعد باهات بدحرف بزنه و خدافظی کنه...

خیلی سخته...

خیلی درد داره...

بخدا آخر بی معرفتیه...

وقتی آدم تنها باشه فقط

بهت احتیاج داشته باشه...

وقتی تنها بود بهم احتیاج داشت...

ولی الان...

حتما زیادی بودم...

 

 

 

 


.. دلگیرم

 

.. دلگیرم

 

.. از این دنیا

 

.. از خودم

 

.. و از اینکه چرا یه آدم هستم

 

.. یه آدم با همه خودخواهی ها

 

.. منم منم هایی که از درون فوران میکنه به بیرون

 

.. کاش خیلی سال پیش قبل از اینکه دچار آدمیت بشم

 

.. از این دنیا رفته بودم

 

.. به یه جایی که میشد ساده تر زیست

 

.. ساده تر فکر کرد

 

.. ساده تر خندید

 

.. ساده تر گریست

 

.. دلگیرم از اینکه شبیه آدمهایی شدم که یه روز رفتارشون و منششون رو درست نمیدونستم

 

.. دلگیرم که فکر کردم باید همرنگ جماعت بشم تا بتونم شاد باشم

.. شادی این دنیا رو نمیخوام 

 

.. همون غم همیشگی درونی شیرین تر ه



حالم بهم میخوره....

 

حالم از نسل خودم و بعد از خودم بهم میخوره!

 

نسلی که یا پی سکـ-س اند

 

یا افسرده از تعدد عشــق

 

نسلی که به شوخی مادران همدیگر را مورد عنایت قرار میدهند

 

نسلی که می‌گوید سوخته اما آتش شـxـهوتش همه را خاکستر کرده

 

نسلی که نام فاحشگی هایش را میگذارد روشنفکری

 

نسلی که دخترانش به اسم با جنبه بودن جک های سـxــکسی میفرستند و لایک میکنند

 

نسلی که با پول تن میفروشد و میخرد

 

نسل دوستی های یواشکی دور از چشم عشقشان در پی وی

 

نسلی که متاهل اصل خود را مجرد میدهد

 

و مجرد از بودن با متاهل هیچ عبایی ندارد

 

نسلی که زنان متاهل در چت دل و قلوه میدهند

 

و تا خود را در بسترشان نبینند خود را پاک میپندارند….

 

نسلی حال بهم زن که از زندگی فقط بازوهای باد کرده

 

و ساپورت تنگ و هم آغوشی های یواشکی را درک کرده!!!!

 

فدای حیا و وفاداری پدر و مادرامون…!



نمی دانم چرا رفتی؟؟؟

 

نمی دانم چرا رفتی؟؟؟

نمی دانم چرا !!!

شاید خطا کردم و تو…

بی آنکه فکرغربت چشمان من باشی

نمیدانم کجا؟!

تا کی؟!

برای چه؟!

ولی رفتی …

بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید

و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد

و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه برمی داشت ،

تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد

و بعد از رفتن تو آسمان چشم هایم خیس باران بود

و بعد از رفتن تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت

و من بی تو هزاران بار در لحظه خواهم مرد….

 


نمی دانـــــم باور می کنی یا نه

  

نمی دانـــــم باور می کنی یا نه

من از این زندگی

چیزهای زیادی نخواسته بودم. . .

تنها نگاهــت را

غمــت را

دلواپسی هایــت را می خواستم

چگونه می شود

کسی را دوســـت داشت

اما تــرک کرد


اصلا مگر می شود. . .؟!

باورکــــــن

من سطر به سطر این شعر را گریستــه ام

تا توانستم آن را بر کاغذ بیاورم


من از این زندگــی

چیزهای زیادی نخواستــه بودم  

جز" تــــــــو "


 


دلم برای کسی تنگ است


دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است… دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد … دلم برای کسی تنگ است ه با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند… دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد … دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد… دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد… دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد … دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد … دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست… دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده… دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده… دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است… دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است… دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است… دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است… دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است… دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست… دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند… دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست… دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است… دلم برای کسی تنگ است که دل دل تنگیهایم است… دلم برای کسی تنگ است


یاد تو...

 

"فــــــــــکر تو" که باشـــــد! 

 

خــــــــــيابان به کـــــــــــنار! 

 

اتاق هـم قدم زدن دارد...!!!

 

 

 ﮐﺴﯽ
ﻧﻤـﯽ ﺩﺍﻧــــﺪ
ﭘﺸﺘــــــــ ﺍﯾـﻦ ﭼﻬــــﺮﻩ ﯼ ﺁﺭﺍﻡ،
ﺩﺭ ﺩﻟــــــــــﻢ

 


ﭼــﻪ ﻣـﯽ ﮔـﺬﺭﺩ!
ﻧـــﻪ ﻧﻤﯿــــﺪﺍﻧــــﯽ !

ﻫﯿـــــﭻ ﮐـــﺲ ﻧﻤـﯽ ﺩﺍﻧــــﺪ

ﺍﯾـــﻦ ﺁﺭﺍﻣــﺶ ﻇــﺎﻫــﺮ

ﻭ ﺍﯾــﻦ ﺩﻝ ﻧــﺎ ﺁﺭﺍﻡ

ﭼﻘــــﺪﺭ

ﺧﺴﺘـــــــﻪ ﺍﻡ ﻣﯿـــﮑﻨــﺪ !…
ﺧــــﺪﺍﯾــــﺎ !
ﺁﺧﺮﺵ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ
ﺍﯾﻨﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻢ
ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

 

ﯾﺎ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﻦ...


می خوآهی بـــــــروی؟

 

 

 

 می خوآهی بـــــــروی؟

 

بـَهآنه می خــــــواهی؟

 

بگذار مـَن بهانه رآ  دستت بدهم

 

برو و هر کس پرسید چــــــــــــرآ

 

 

 

بگو :   لجــــــوج بود , همیشـــــه سـَرسختآنه عآشــــــقم بود

 

 

 

بگو :  فـَریآد می کرد , همه جآ فریـاد می کرد که مرآ می خوآهد

 

 

 

بگو :  درگیر بود , همیشــــــه درگیر افســــــون نگــــآهـَم بود

 

 

 

بگو :   بی احساس بود ,  به همه توهین ها و اخم هآیم لـَبخند میزد

 

 

بگو :  او نخواست ,  نخواست کســــی جز مـَن در دلش خآنه کند

 


تـ ــقـدیــ ـم بـه تو...

تـ ــقـدیــ ـم بـه کــ ـسـ ـی کـه نـمـی دونـ ـه واســ ــــــــــه اونـ ـه کـه پـ ـســت مـ ـیـذارم

سـهــم مـن از تـ ـــو عـشــ ــق نـ ـیسـ ـت

ذوق نیست

اشـ ـتـیـاق نیست

هـ ـــمان دلـ ـتنگی بــ ــی پـایـانـ ـی اســ ـــت کـــه روزهـا دیـ ـوانـه ام مـ ـی کـ ـند

شـ ـبـها حـیـ ـرانـم امـ ـشـب هـ ـم گـذشـت تـو در خــواب

ولـی مـن بــ ـــدون خـ ـواب بـاز هم 

نـا امــ ـید نیــستم مـثل هـمیشه 

بــــــ ـرای تـو مـ ـی تــویـ ـسم


نگاهم می کنی و می گذری

 

نگاهم می کنی و می گذری

بی آنکه بدانی در دلم چه می گذرد

نگاهت می کنم و در دل آهسته می گریم

با آنکه خوب می دانم که تو اسیر دیگری هستی

اما چگونه بگویم

که منم لیلی تو

در دل نامت را فریاد می زنم

آنچنان که بند بند تنم می لرزد

چه شبهایی که به امید دیدنت در عالم رویا رها می شوم

و تو می آیی و عاشقانه مرا در آغوش می کشی

هزاران بار می گو یم که دوستت دارم

و تو دستانم را عاشقانه می فشری

و آنگاه

بی واهمه، در چمن زاری سبز و بی انتها می دویم

تا به دشت مهربانی خدا می رسیم

اما افسوس

که با آمدن سحر

 

باز تو دستانم را رها می کنی و به سوی او می روی


انتظار


همه میگویند چقدر آرام است
 

گاهی ذهنت مشغول است 

خسته ای و دلت پـُـر از حرف
 
 

پِِِــُر از دلتنگی و بی قراری وآشفتگی

تمام واژه ها را پـــازل وار کنار هم میچینی و... 
 
 

دوباره بهم شان می زنی 
 

و سکوت میکنی
 

سکوتی مبهم

همه میگویند چقدر آرام است
 

نمیدانند که ......

و بدترین واژه ای که در ذهنت شکل می گیرد

انتظار است .....


خــدایــا اجـازه هـــست نـاصــبـوری کنم؟

خــدایــا اجـازه هـــست نـاصــبـوری کنم؟

به بزرگیــت قــســم از صــبــوری خـستــه ام

از فــریادهایی که در گــلویم خــفه مـانــد و می مــانــد

از اشــک هایی که شــبـها بـالـشــتمو خیس میکند

و تـــو شــاهــد آن هـســتــی...

از حــرف هایی که زنـــده بــه گــور شد در دلــم

آسان نیست در پس خنده های مــصــنوعی

گــریــه های دلـت را در بی پــنــاهــیــت...

و در پــشت هزاران دروغ پنهان کنی

 
آرزوی پـــرواز دارم


هــرزگی

هــرزگی مـخـتـص بـه تــن فــروشـی نیـسـت !

ربـطـی بـه جـنسـیت هــم نــداره . . . 

هـمیـن کـه از اعــتـمـاد کسی ســوء استـفاده کـنی هــرزه ای ،

هـمیـن که به دروغ بـگی دوسـتـت دارم هــرزه ای ، 

هـمیـن که خــیانـت کـنی هــرزه ای ،

همیـن که عشــقـتـو بـه خــاطــر پــول بفـروشی هـرزه ای ، 

اگه میخــوای تــن فــروشی بکـنی ، 

صـاحـب اخـتـیار بـدنـتی . . . 

امـا هــرزگی نـکن . . . ! 

چــون از احـساس و آبــروی و غــرور دیگران بایــد مـایـه بـذاری . . . !



ليست صفحات
تعداد صفحات : 15