دارد رضایت در سکوتم سخت میگندد
دلتنگی ات توی وجودم پینه میبندد
دق کرده ام دیگر از این ابهام تکراری
اصلا نمی دانم چه احساسی به من داری
آخر دلم در این اتاق سرد می میرد
از بس تو را کز کرده در این چاردیواری!
هرشب تو را سر می کِشد هوش و حواس من!
کم کم مرا ته می کشد این جسم اجباری!
این روزها با هر نفس یاد تو می افتم
داری برایم از در و دیوار می باری ...
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .